کدخبر: ۱۷۵۸۶۶
۲۲ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۶
چاپ

رسومات زیبای آئین چهارشنبه سوری در بین اقوام لر نشین

از چاله گرم کنون تا شعرخوانی مردم روستا/ آتشی برای مطهر کردن ناپاکی ها/ گرد فراموشی بر افسانه های کهن پارسی

یکی از موسپیدان پا به سن گذاشته دنا نشین از افسانه ها و داستانها و حتی روسومات فراموش شده چهارشنبه آخر سال سخن به زبان آورد و می گوید، متأسفانه امروز گرد فراموشی بر رسومان کهن پارسی پاشیده شده و این رسومان در تاریخ و دنیای نوین امروزی روبه به فراموش شدن است.

به گزارش سفیر دنا،منشأ و زمان پیدایش چهارشنبه سوری دقیقاً مشخص نیست، اما در ایران باستان روز چهارشنبه آخر سال  نحوه ای خاص در برگزاری داشته و برخی برگزاری آن را برای رفع نحوست می دانستند که با آتشی که مظهر فروغ ایزدی بوده روشن می کردند و از روی آن می پریدند.

آتشی برای مطهر کردن ناپاکی ها

با ورود اسلام به ایران تا قبل از انقلاب اسلامی، این مراسم پابرجا ماند؛ چون آتش در اسلام جزو مطهرات بوده و هرچیز ناپاکی که در آتش بسوزد پاک و طاهر می شود.

ایرانیان باستان اعتقاد داشتند كه نباید چرك و آلودگی سال كهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگی ها با شستشو برای آنها ممكن نبود، علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی می آوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاكی می دانستند، با آتش زدن هیزم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضدعفونی كردن محل زندگی خود می پرداختند.

جشنی به اندازه تاریخ باستان ایران

این روزها همه در تدارک جشنی هستند از جنس سرور و شادی در چهارشنبه ای با عنوان چهارشنبه سوری که ریشه در آداب و رسوم کهن ما ایرانی ها دارد هستند، آیینی که هر گوشه از آن دارای ماهیتی است و ما را به گذشته پیوند می زند.

سرخی تو از من ،زردی من از تو

این آیین، سالانه که در آخرین سه شنبه سال خورشیدی برگزار می شود و نماد و سمبل آن آتش و پریدن از روی آن است، ریشه ای به بلندای تاریخ دارد، چرا که در گذشته های دور در هر کوی و برزن، عده ای گرد آتش جمع می شدند و این ترانه را زمزمه می کردند که 'سرخی تو از من، زردی من از تو' .

اما امروز و با تغییر شرایط ، برگزاری این آیین رنگ و بوی دیگری به خود گرفته که البته چاشنی ترس و وحشت در استفاده از مواد آتش زا باعث شده تامل در ریشه تاریخی و کهن آیین چهارشنبه سوری مغفول واقع  شده است.

اما چهارشنبه آخر سال در بین لُرنشینان و بیشتر عشایر منطقه دنا از دیر باز دارای رسوم زیبایی بوده که هرکدام به نحوی به اجرا در می آمده و هر جشنی نیز رسومی خاص داشته است.

لُرنشینان حوزه زاگرس همچون رسومات دیرینه و زیبایی خود چهار شنبه آخر را به نحوی دیگر برگزار می کردند که به غیر از دور هم نشینی ، این روز را روزی برای پیشواز بهار و روزهمچنین برای پاداست و بارش نعمات الهی می پنداشتند.

در همین زمینه در گفتگویی اختصاصی با یکی از دنا نشینان از این روسمات زیبا پرسیدیم و از وی درباره چون و چرای آن گویا شدیم.

خاطراتی از زمان چهارشنبه سوری در ایام (زیتر)

میرزا محمد عبدی زاده که مو سپید کرده روستا است از رسومات زیبای این روز در ایام قدیم و در زبان لری خودشان(زیتَر) برای ما لب به سخن گشود و گفت: از دیر باز رسومات کهن پارسی در بین لُرنشینان از جمله شب یلدا،رسیدن بهار، چاله گرم کُنون و از جمله چهارشنبه سوری دارای سوابق زیادی و جشن های متعددی در بین لُرنشینان بود.

وی بیان کرد: چهارشنبه سوری دارای صبغه ای طولانی از عهد باستان ایران زمین بوده که نسل به نسل در بین جوامع چرخیده و هرکدام از اقوام ایرانی بنا برا بر رسومات خود را نگه داشته وبه دیگر نسل های خود منتقل کرده اند.

افسانه هایی برای یک روز خاص

میراز ادامه داد: در چهارشنبه آخر سال هدف و اصلیت برگزاری این جشن دور شدن از ناپاکی ها و الهام گرفتن از خداوند کائنات برای سرسبزی و برطراف کردن ناپاکی ها بوده و حتی داستانک های زیادی برای این جشن در بین عشایر و لرنشینان سروده شده است.

وی ابراز کرد: به عنوان مثال برخی در این جشن رسم بر این بود که پیش از طلوع آفتاب، هر خانواده بوته های خار و چوبهای از بلوط و غیره را که از پیش فراهم کرده بودند را روی بام یا حیاط خانه و یا در کوچه مرکزی روستا جمع آوری می کردند.

میرزا به برپایی این جشن در روستا اشاره کرد و گفت:با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گردهم جمع می شدند و بوته ها را آتش می زنند ودر این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی  این آتش  افروخته می پریدند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند.

سرخی تو از من...

وی به شعرهای خوانده شده مردم در برگزاری این رسوم در شب چهارشنبه آخر سال اشاره کرد و افزود:در این میان کسانی که از روی آتش می پریدند شعر زیبای "'زردی من از تو ، سرخی تو از من " را برای برطرف شدن بیمارهای از خود زمزمه می کردند.

میرزا ادامه داد: از آنجا که مردم معتقد بودند خاکستر چهارشنبه سوری،نحس است،چون هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را به آن منتقل می کردند،فردای آن روز‌ان ر ا به رودخانه می ریختند و هرکدام در این زمان شعری دیگر را زمزمه می کردند.

دور کردن پلیدی و دیوها  از خانه در چهارشنبه آخر سال

سپید موی دنا نشین یکی از دلایل این جشن به این شیوه را از بین بردن نحوسات و بیشتر فضای آلوده خانه از  شر حشرات در طول سال و رسیدن به عید باستانی نوروز می دانستند و گفت: روستانشینان همچنین عقیده داشتند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار و چوب، فضای خانه را از موجودات زیانکار می زدایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می کنند.

وی یکی دیگر از روسومات این روز را قاش زنی دانست و ابراز کرد: قاشق زنی از دیگر مراسمات و رسومات چهارشنبه سوری در ایران باستان بود که دختران و پسران جوان آنرا انجام می دادند.

گرد فراموشی بر افسانه های کهن پارسی

میرزا ادامه داد: در این رسوم که کم کم به گرد فراموشی رسیده، دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود می کشاندند تا شناخته نشوند و به هفت خانه ی دوستان و همسایگان خود سر می زدند و صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه می آمدند و چون می دانستند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، بنابراین شیرینی، برنج، آجیل، مویز، گمگ و یا هرچیزی که در دم دست آنان از قبیل آجیل بود یا مبالغی چون پول به آنان می دادند.

وی یکی از دلایل این رسم را امیداوری دختران برای رسیدن به ازدواج دانست و افزود: یکی از دلایل این قاشق زنی را رسیدن به حاجات آین جوانان در قدیم از الایام بود.

 میرزا ،تَف دادن برخی از خوراکی ها از جمله گندم برشتوک و درست کردن گُمک را از دیگر برنامه های زنان روستا برای چهارشنبه سوری دانست و تصریح کرد: چهارشنبه سوری در ایران باستان پس از پایان آتش افروزی، اهل خانه با تُف دادن نخود، تخم کدو و گندم را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش با نمک تبرک می کردند و می خوردند.

سپید موی دنا نشین ابراز مرد: یکی از هدفهای این موضوع این بود که مردم روستا اعتقاد داشتند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان تر می گردد و کینه از وی دور می شود.

متیل خوانی مادر بزرگ برای نوه ها

وی داستان خوانی و متیل گویی مادر بزرگ ها را از دیگر رسوم زیبای این شب  آخر سال دانست و گفت: مادربزرگ ها در این روزها که در بیشتر ایام سال حتی با بارش باران و برف بود برای نوه های خود داستان های حماسی می سرایدند و از داستان خاله پیرزن و دو پسرش احمعیل و محمعیل افسانه ها بر زبان می آورند.

میرزا ادامه داد: بر اساس داستانهای قدیمی اقوام زاگرس نشین، "خاله پیرزن" که از شب یلدا فرزندان خودش را گم کرده بود در این روز با در دست داشتن یک چوب آتشین به غاری می رسد که فرزندانش در آن غار یخ زده اند و با انداختن چوب آتشین به سوی آنها یخ آنها راآب و زندگی دوباره به فرزندانش می بخشد.

وی ادامه داد: بر اساس این داستان سرایی ها نوه هانیز در این شب با افسانه های احمعیل و محعیل به خواب می رفتند و شبی خوب را در کنار مادر بزرگ و پدر بزرگ خود سپری می کردند.

میرزا یکی دیگر از روسومات در این شب را ایجاد آتش در محفل شاهنامه خوانها دانست و گفت: همچنین در نیمه های شب شاهنامه خوانهای ایل با ایجادآتش و افروختن آن و دور هم نشینی در کنار آن به شاهنامه خوانی و داستانهای رستم و سهراب و اسفندیار بر زان می آورند.

چهار شنبه سوری نه چهار شنبه سوزی

وی با انتقاد از تحریف این جشن در بین جوانان امروزی گفت: در قدیم الایام خبری از ترقه بازی و آتش بازیهای امروزی نبود و  چهار شنبه آخر سال در بین لُرنشینان از تقدس بالای برخوردار بود، اما امروز متأسفانه می بنیم برخی با تحریف این روز آن را به چهار شنبه سوزی تبدیل کرده اند که باعث شده که همانند قدیم برای مردم شادی آور نباشد.

 

انتهای پیام/ر

آخرین اخبار